آقای پناهیان با بیان اینکه در دوران مبارزه با نفاق مرزها پیچیدهتر میشود، گفت: اگر انسان در دوران نفاق مقداری از آبروی خود مایه بگذارد میتواند از این دوران با بصیرت عبور کند.
وی گفت: شما فکر کنید که اگر زمانی مومنان با کافران به جنگ پرداختند تمام شعارها یک دست خواهد شد. اما زمانی که دوران مبارزه مؤمنان با مؤمنان حاصل شود البته خود به خود دو طبقه از مؤمنان با یکدیگر به مشکل میخورند.
وی افزود: دوران مبارزه نفاق با ایمان همه کفر در مقابل ایمان قرار میگیرند اما دو گروه مؤمن در دوره سوم مبارزه اگر با هم مبارزه کنند بصیرت فوقالعاده لازم است تا حقیقت و ایمان را شناخت و در مقابل باطل جنگید.
وی ادامه داد: شاید در این نزاع، هیچکس حرف کفرآلود نزند، اما نزاع بر سر این خواهد بود که کدام احکام دینی امروز در جامعه اولویت دارد و به مومنان به اشتباهات یکدیگر مشغول خواهند شد و هر طرف به اشتباه طرف مقابل تاکید میکنند و در این حالت کفار به عقبتر میروند تا منافقان جلوتر بیایند چون منافقان مترصدند تا این جنگ به دست خودشان بیفتد.
حجت الاسلام پناهیان یادآور شد: زمانی که مومنان با دیگر جنگ میکنند مردم به دنبال این هستند تا بدانند کدام اشتباه بزرگتتر است و کدام کار خیر مهمتر است، البته باید گفت که هیچکدام از احکام اسلامی و حقایق دینی ارزش یکسان ندارد، نماز با روزه ارزش یکسان ندارد.
*باید اشتباهات را وزن کشی کرد
وی با بیان اینکه این اندازه را که حفظ نظام از نماز واجبتر است را امام معین کرده است، افزود: مومنان باید در این جنگ امتحان خود را درست پس بدهند و ببینند که چه کسانی آبروی نظام را به خطر انداختهاند. چرا اقدام علیه ناموس نظام و انقلاب که بعد از انتخابات صورت گرفته را نمیتوان در کنار اشتباهات دیگر قرار داد.
این کارشناس مسائل سیاسی و مذهبی با بیان اینکه ضد ولایت به معنی واقعی و صحیح کلمه نداریم، گفت: کسانی که آداب ولایتمداری را بلد نیستند یا درجه ولایتپذیریشان بالا نیست و مفهوم ولایت برای آنها مشخص نشده است، مشکل ایجاد کردهاند.
وی با اشاره به مناظرات تلویزیونی کاندیدای انتخابات اخیر، گفت: در یکی از این مناظرههای تلویزیونی دیدم که برخی افراد اصلهای قانون اساسی با یکدیگر یکسان تلقی میکنند، درحالی که اصلهای قانون اساسی اصلا با هم یکسان نیستند؛ چرا که حضرت امام(ره) تصریح فرمودند، که اصل ولایت فقیه در قانون اساسی ارزش بیشتری نسبت به اصلهای دیگر دارد.
این مدرس دانشگاه خاطر نشان کرد: زمانی برخیها مواضع دوپهلو اتخاذ میکردند و با گویش منافقانه داشتند، اما الان اگر از حق و عدالت سخن گفته میشود باید اشتباهات را وزنکشی کرد.
حجت الاسلام پناهیان با بیان اینکه استکبار اکنون منکوب شده و کنار نشسته است، گفت: 9 دی راهپیمایی ضد استعلاع بود، اتفاقی که در روز عاشورا رخ داد، نتیجه استعلای برخی افراد بود که مردم را به واکنش محکم وا داشت.
وی با بیان اینکه در اوایل انقلاب ما حافظ جسم انقلاب بودیم و اکنون باید حافظ روح انقلاب هستیم، تصریح کرد: مقام معظم رهبری چند سال پیش در خطر بودن روح انقلاب را بیان کرده بودند.
این کارشناس مسائل دینی خوشبینانهترین تحلیل را در خصوص فتنه اخیر عصبانی شدن برخی دانست و گفت: درحالی که حضرت امام به سادگی حاضر نمیشد کسی را افشا کند، این آقا استعفا داده و سه روز مفقودالاثر شد. این آقا همان آقاست. حضرت امام خطاب به این آقا نامه نوشتند و فرمودند که موقع عصبانیت زمان تصمیمگیری نیست.
وی افزود: شاید آن زمان، مصلحت نبود که از پرده برون افتد راز، اما امروز ما به سمت حقیقت در حال حرکتیم.
*از نامه های علنی به مقام معظم رهبری بوی تحمیل استشمام میشود
حجت الاسلام پناهیان همچنین با بیان اینکه صدا و سیما در گذشته خاطرات افراد را منتشر میکرد، ضمن تحسین این اقدام گفت: شخصیتهای مشهور انقلاب میگفتند که ما هرچه کردیم فلان مسئله را به امام نتوانستیم تحمیل کنیم که باید گفت شما چرا اصلا سعی میکردید که نظرتان را به امام تحمیل کنید. البته آمار تحمیلگریها موجود است بر حضرت علی نیز تحمیل میکردند.
وی گفت: ابن عباس مشورتی به حضرت علی(ع) داد، حضرت فرمودند، "تو میتوانی به من مشورت بدهی ولی اگر من با تو مخالفتی کردم تو باید مرا اطاعت کنی"
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه از نامه های علنی به مقام معظم رهبری بوی تحمیل استشمام میشود یادآور شد: هیچکس مثل مقام معظم رهبری شنونده حرف حق دیگران نیست؛ این نامهها میتواند خصوصی باشد. قسمتی از صحبت های آقای پناهیان در برنامه تلوزیونی دیروز، امروز، فردا 7/11/88
مهم ترین مشکل آقای مشایی این است که در خصوص موضوعاتی که تخصص لازم درباره آنها را ندارد و یا وظیفه ای در آن حیطه ندارد (مانند رابطه ما با مردم اسرانیل) سخن می گوید ، علاوه بر این می کوشد تا یافته های خود را با بسته بندی متفاوت از دیگران و در قالب ادبیاتی نو عرضه کند. به همین دلیل سعی می کند از فرصت هایی که پیش رویش قرار می گیرد، بهره ببرد حتی اگر تناسبی بین موضوع و مخاطب آن جلسه نباشد. این مشکل وقتی دوصد چندان می شود که می بینیم آقای مشایی نه رشته تحصیلی اش در این حیطه بوده و نه از اساتید شناخته شده و مبرز این علوم که خواستگاه اصلی آن در حوزه های علمیه است ، بهره برده .
رشته تحصیلی آقای مشایی مهندسی مکانیک است ، برای همین هرگاه قدم در حیطه مسائل دینی آن هم با ژست نظریه پردازی می گذارد ، از چارچوب اصولی بحث خارج شود و بهانه به دست غرض ورزان می دهد و چشم غره ها و انتقاد دلسوزان را به سوی خودش نشانه می رود. ظاهرا ایشان به فراخور علاقه شخصی اش، مطالعاتی در زمینه مسائل دینی داشته و از اطلاعات خوب اما ناقصی در این زمینه برخوردار است و با برخی افراد مانند خودش – که آنها نیز متخصص نیستند - ارتباطاتی دارد ولی آیا این مقدار برای نظریه پردازی آن هم در مجامع عمومی و نه تخصصی کفایت می کند؟!
مشایی هرگز به این سئوال پاسخ نداده که اگر توفیق طرح این مباحث از ایشان گرفته شود، کدام بخش از کارهای قوه مجریه زمین خواهد ماند و آیا اساسا او در زمینه ابلاغ این نقطه نظرات پر حاشیه ، به دنبال چه رسالت برزمین مانده ای است؟ آیا مشایی نمی داند که در فضای آشفته سیاسی فعلی ، امثال او در زیر ذره بین بهانه جویان قرار دارند؟ پس چرا دائما با طرح این سخنان سعی می کند پازل آنها را تکمیل کند ؟
مشایی البته در کنار این ویژگی ها که امروز نه تنها برای وی بلکه برای علاقمندان به دکتر احمدی نژاد نیز دردسرساز شده ، از ویژگی های مثبتی هم برخوردار است . مراجعین به دفتر رییس جمهور که قبل از مشایی دو رییس دفتر دیگر را تجربه کرده اند ، اذعان می کنند که مشایی نسبت به نفرات قبل از خودش از گشاده رویی بیشتری برخوردار است. مشایی در مقایسه با روسای دفتر دیگر روسای جمهور نیز نه از فساد اخلاقی برخوردار است نه از فساد مالی ، از قضا فردی است که به مسائل دینی ، اخلاقی و عبادی علاقه بسیار دارد ولی مهمترین مشکلش این است که می خواهد در این باره اظهار فضل کند آن هم با تعابیری جدید ! ای کاش در این خصوص از محضر اساتید مجتهد و مبرز فن بهره برده بود تا دچار این خبط و خطاها نمی شد و اعتقاداتش در نگاه عموم با علامت سئوال مواجه نمی گردید.
در این بین اما مهمترین انتقادی که از طرف جبهه خودی متوجه دکتر احمدی نژاد است ، حمایت همه جانبه وی از مشایی است. احمدی نژاد تاکنون چندبار به اصلاح سخنان مشایی پرداخته – از جمله در خصوص مساله دوستی با مردم اسرائیل و بحث اخیر یعنی موفق یا ناموفق بودن انبیا – با این وجود هیچ وقت حاضر نشده در منظر عموم ، چشم غره ایی به مشایی برود. این حمایت البته ریشه در روحیه خاص دکتر احمدی نژاد دارد.
احمدی نژاد وقتی به کسی اعتماد کند به این راحتی دست از حمایتش برنمی دارد ، بر خلاف سیاستمدارن دیگر که معمولا از اطرافیانشان پلی برای عبور خود می سازند و در مواقعی حتی اگر لازم باشد آنها را ذبح می کنند تا دیگران هورا بکشند و کف بزنند و رای جمع کنند. علاوه بر این، احمدی نژاد نقدهایی که از سوی منتقدین بی انصاف مطرح می شود را فشار سیاسی می بیند و آنچه از سوی دوستانش در این خصوص مطرح می شود را نوعی تاثیرپذیری از فضای تبلیغاتی ایجاد شده می داند !
در عین حال احمدی نژاد اساسا شخصیتی است که در برابر فشارها مقاوم می شود ، هر چه فشار بیشتر شود او نیز محکم تر می شود. این روحیه اگر برای مدیر اجرایی در پنجاه مورد امتیاز باشد قطعا در موارد انگشت شماری هم عیب خواهد بود ! ما شاهدیم که احمدی نژاد در پافشاری بر اصول و آرمان ها ، انرژی هسته ای ، سفرهای استانی ، مبارزه با فساد ، استکبار ستیزی ، کار زیاد ، صرفه جویی ، انجام پروژه های بزرگ و همراه با ریسک و ... هر چه فشار بر او بیشتر می شود ، او هم مقاوم تر می شود و البته در مقابل وقتی با فشارهایی در موضوعاتی مانند مساله کردان یا مشایی هم مواجه می شود ، هر چه فشارها بیشتر می شود، مقاومت او هم بیشتر می شود.
یک بار به آقای احمدی نژاد این روحیه را یادآور شدم و به شوخی گفتم ظاهرا این روحیه شما برگرفته از محیط کار پدر مرحومتان است که مثل آهن شده اید، هر چه پتک بیشتری بر آهن گداخته نواخته می شود او را محکم تر می کند و احمدی نژاد چیزی نگفت و فقط خندید!
در مقابل این ویژگی مدیریتی مثل احمدی نژآد اما برخی از مدیران اجرایی دیگر برخلاف این روحیه را دارند ، مثل آقای خاتمی که با کوچکترین فشاری وا می رفت. برای همین در هشت سال اصلاحات، عملا او رییس جمهور نبود بلکه احزاب و شخصیت های اطرافش که ازبالا چانه می زدند و ازپایین فشار می آوردند، حاکم بودند و ریاست می کردند. در این موارد بر خلاف مورد قبل اگر تاثیرپذیری برای یک مدیر اجرایی در پنج مورد حُسن و امتیاز باشد، بدون شک در پنجاه مورد دیگر عیب و نقص است که نمونه های زیادی از آن را در دوره اصلاحات تجربه کردیم.
به نظرم علی رغم وارد بودن بخش زیادی از انتقادات نسبت به مواضع مشایی اما نمی توان از برداشت آقای احمدی نژاد نسبت به پشت پرده این انتقادات ، به راحتی گذشت. در حقیقت تلاش زیادی صورت می گیرد تا نورافکن ها بر مثل مشایی متمرکز شود و درباره آن بزرگنمایی و خبرسازی کنند . حمایت احمدی نژاد از مشایی در رسانه ها چنان ساخته و پرداخته می شود که مخاطب با خود می اندیشد دیگران اینگونه نبوده اند و چنین خلق و خویی از نوادر روزگار است ، در حالی که با مرور مواضع و عملکرد برخی از مسئولان می بینم آنها نیز در اطراف خود مشایی هایی داشته اند و در حال حاضر هم دارند که اگر غلط های آنها بیشتر نباشد ، کمتر از اسفندیار رحیم مشایی نیست ، اما جریان رسانه ای تخریب کننده دولت که غرض ورزانه به موضوع مواضع مشایی و حمایت احمدی نژاد از وی می پردازد و نورافکن های خود را بر آن متمرکز کرده ، در این موارد حتی یک لامپ هم روشن نمی کند و بالطبع جریان منتقد دلسوز نیز آنها را فراموش کرده ، تمرکز خود را یا در پاسخگویی بر این موضوعات نهاده و یا در نقد آن !
مثلا همین رییس دفتر رییس قوه مقننه ! یکبار نیز در یادداشتی نوشتم که حتی بسیاری از مردم نام ایشان را هم نمی دانند تا چه رسد به مبانی فکری و سیاسی اش ! در حالی که بسیاری از خواص تریبون به دست ما که نشریه و سایت در اختیار دارند با مواضع ایشان آشنا هستند و در بین خود آن را نقد می کنند، اما چرا تا به حال کسی کنکاش نکرده که نظر ایشان قبل از انتخابات دهم چه بوده و از چه کسانی حمایت می کرده ؟ این نگاه چه تاثیری بر مواضع و جهت گیری های لاریجانی و بالطبع در جهت گیری های فراکسیون اصولگرایان داشته است ؟ چرا آقای ... در ایام پس از انتخابات وقتی که از علت حذف تبریک انتخاب احمدی نژاد در احکام هیات ویژه بررسی مساله کوی دانشگاه پرسیده ، به پاسخی که از وی شنیده، در سایت خود نمی پردازد ؟ نظر ایشان درباره ولایت فقیه و عملکرد وی در انتخابات دهم و حوادث فتنه گون پس از آن چیست ؟ ترکیب راهپیمایان روز قدس را چگونه ارزیابی کرده و این ارزیابی چه نقشی در تحلیل خواص جامعه داشته است ، نقش وی در پشتیبانی از روزنامه و سایت خبر آنلاین – که البته روزنامه خبر به دلیل مواضع نادرستش به خود تعطیلی کشید - و سایت آینده که بدترین توهین ها را نصیب مسئولان عالی نظام و حتی مراجع تقلید می کند و ... چیست ؟ همه اینها موضوعاتی است که می توان به آن پرداخت اما تاکنون هیچ سایتی در باره آن ننوشته ، هیچ روزنامه ای در تحلیل آن قلم نزده و جریان سازی نکرده و هیچ نماینده ای بابت آن دکمه تذکر آیین نامه ای را فشار نداده ! در مقابل تمام حواس ها به یک نفر متمرکز شده که به عقیده من نباید از او غفلت کرد بلکه باید مراقب بود و تذکر داد ، اما آیا باید ناخوداگاه به مهره ای تبدیل شویم که دیگران می خواهند ؟
من گاهی که در برابر انتقادات منتقدین بی انصاف قرار می گیرم ، به آنها یادآور می شوم که اگر احمدی نژاد یک مشایی دارد ، روسای قبلی که ده ها مشایی داشته اند، اگر احمدی نژاد از مشایی تا این حد حمایت می کند – که به عقیده ما غلط است - مگر آقای میرحسین موسوی در دوره خود از بهزاد نبوی ها بیش از این حمایت نکرد؟ مگر آقای هاشمی از خانواده اش و بویژه فرزندانش و علی الخصوص مهدی هاشمی بیش از این حمایت نکرد و در حال حاضر نمی کند تا جایی که همه مردم متدین و مدافعان دیروزش را در برابر خود قرار داده؟ مگر آقای خاتمی از ابطحی ، گنجی و مهاجرانی بیش از حمایت احمدی نژاد از مشایی حمایت نکرد؟ انصاف دهیم با همه انتقادات وارد به مشایی به خاطر مواضع ناصواب و سخنان نابجایش، آیا مشایی احمدی نژاد ، قابل مقایسه با مشایی دیگران است ؟
این یادداشت هرگز به معنای تبرئه آقای مشایی ازانتقادات واردی که به او می شود، نیست. بدیهی است که ما از دولت زنده کننده جوهره حقیقی انقلاب، از دولت دینمدار ، از دولت انقلابی ، از دولت با این همه ویژگی مثبت، انتظار داریم تا مثل مواضع مشایی در آن شنیده نشود اما جبهه دلسوزان در کنار طرح انتقادات به حق نسبت به مواضع مشایی یا هر کس دیگر، نباید آنقدر به بزرگنمایی این موضوع بپردازند که از معایب دیگران غافل شوند و دیگر محاسن دولت را نببینند.
شاید همین مقایسه بین دوره های مختلف است که رهبر معظم انقلاب را مانند ما تا این حد نگران نمی کند . چندی قبل در خدمت رهبر معظم انقلاب – این سمبل صبر و بصیرت در دوران فتنه - بودیم که ایشان پس از شنیدن سخنان برخی از دوستان که اتفاقا بخشی از آن گلایه ها و انتقادات مربوط به موضوع همین یادداشت بود ، با آرامش و اطمینان کامل فرمودند:
در مورد دولت شاید این اشکالات وارد باشد اما باید جمعبندی کرد. اثبات و نفی نسبت به اشخاص باید ناشی از جمعبندی باشد. این به معنای آن نیست که نکته منفی نیست. من نگاه می کنم می بینم نقاط مثبت دولت ترجیح پیدا می کند. نهی از منکر و امر به معروف بکنید اما این بهانه ای نشود برای جدا کردن راه یا تعارض یا تخریب. بعضی یک نکته منفی در یک شخص یا دولت را دلیل قرار می دهند برای معارضه و دشمنی با او! برخی ایرادها کوچک هم نیست، شاید بزرگ هم باشد ، اما در جمعبندی باید ملاحظه کرد. به نظر ما در این جمعبندی نقاط مثبت دولت بر نقاط منفی غلبه می کند.
پس جمعبندی کنیم و به حرکت خودمان همسو با خطی که رهبری تبیین نموده حرکت کنیم که موضوع مشایی و حمایت احمدی نژاد از وی، در این پازل بزرگ ، بسیار کوچک است و ناچیز. rasaee.ir