از مجموع قرائن و روایات به دست میآید که خروج و قیام مختار، مورد رضایت خداوند و چهارده معصوم بوده است و شواهد زیادی بیانگر این امر است. مثلا یکی از قرائن این است؛ زمانی که میثم به همراه مختار در زندان به سر میبرد، میثم به او خبر داد که او بر علیه قاتلین کربلا قیام خواهد نمود، بیشک اگر قیام او مورد رضایت اهل بیت: نبود، میثم این امر را به مختار گوشزد میکرد. از ظاهر برخی دیگر از روایات به دست میآید که قیام او با اذن و اجازه خاص امام سجاد بوده است[1]. از جمله این روایات، اجازهای است که وی از محمد بن حنفیه گرفته است. ممکن است گفته شود اجازه از محمد حنفیه دلیل بر رضایت ائمه: از قیام او نمیباشد، ولی با توجه به اینکه از طرفی، مختار میدانست هر گونه حکومت و سیاستی جز به فرمان معصوم صحیح نیست، و از سوی دیگر با توجه به شخصیت و تقوای محمد، او بدون اذن امام زمانش، اجازه چنین کاری را صادر نمیکند، و عدم اذن مستقیم از امام به خاطر رعایت شرایط تقیه بوده است؛ او برای گرفتن اجازه به سراغ محمد بن حنفیه میرود، در این دیدار محمد بن حنفیه او را به تقوا سفارش میکند و با رعایت شرایط تقیه، سخنانی میگوید که مختار از آن، اجازه برای قیام میفهمد.[2] و با توجه به شخصیت معنوی محمد بن حنفیه، میتوان گفت اجازه او با اذن امام سجاد بوده است.
روایات درمورد مختار
در مورد قیام مختار، دو دسته روایت وارد شده است:[3]
دسته اول روایاتی است که به مذمت مختار پرداخته و او را شخص کذاب معرفی میکند.
در مورد این روایات میتوان گفت:
اولّاً: این احادیث از نظر سندی ایراد دارند.[4]
ثانیاً: مختار کسی است که از قاتلین اهل بیت (ع) و سرور شهیدان انتقام گرفته است و عمل او قطعاً خداوند و اهل بیت (ع) بوده است پس چطور میتوان گفت مورد بغض و نفرت اهل بیت (ع) بوده است. پس به نظر میرسد این روایات ساخته دست دشمنان و مخالفین مختار است تا شخصیت او را نزد شیعیان زیر سؤال ببرند.[5]
در مقابل روایاتی است که به مدح مختار و قیام او پرداخته است، که چند مورد از آنها را ذکر میکنیم:
1) حضرت امیر (ع)میفرمایند:[6]
«سیُقتل ولدی الحسین و سیَخرج غلام من ثقیف و یَقتل من الذین ظلموا ثلاثمائه و ثلاثة و ثمانین الف رجل»
«به زودی فرزندم حسین کشته خواهد شد، ولی طولی نمیکشد که جوانی از قبیله ثقیف قیام خواهد کرد و از این ستمکاران، انتقام خواهد گرفت به طوری که تعداد کشتههای آنان به سیصد و هشتاد و سه هزار نفر خواهد رسید»
2) حضرت امیر (ع)در ضمن بیان مشابهت مسلمین با بنی اسرائیل میفرمایند:[7]
«به زودی ستمکاران، توسط کسی که خداوند برای انتقام ما بر آنان خواهد فرستاد، به بلایی گرفتار خواهند شد و این به خاطر فسق و جنایتی است که مرتکب شدهاند، همانگونه که بنی اسرائیل گرفتار عذاب شدند ... او جوانی از قبیله ثقیف است که او را "مختار بن ابی عبید" میگویند.»
3) ابا عبدالله (علیهالسّلام)، پس از خطبهای که در راه کربلا ایراد نمودند، میفرمایند:[8]
«پروردگارا، آن جوانمرد ثقیفی را بر آنان مسلط کن تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ایشان بچشاند و از قاتلان ما احدی را معاف نکند. به جای هر قتلی، کشتنی و به جای ضربت، ضربتی؛ و انتقام مرا و خواندن و دوستان و شیعیانم را از اینها بگیرد»
4) پس از ارسال سر بریده عمر سعد و ابن زیاد نزد امام سجاد (ع)، ایشان در حق مختار فرمودند:[9]
«حمد و ستایش، خدایی را که انتقام ما را از دشمنانم گرفت و خداوند به مختار، پاداش و جزایی خیر عطا فرماید»
منابع:
[1]- خوئی، سید ابوالقاسم؛ معجم رجال الحدیث، انتشارات مرکز نشر الثقافة، نجف، چاپ پنجم، 1413ه، ج19، ص 109.
[2]- انساب الاشراف، بلاذری، مکتبة المثنی، بغداد، بیتا، ج5، ص 218.
[3]- معجم رجال الحدیث، ج19، ص 102.
[4]- همان.
[5]- بحارالانوار، ج45، ص 386؛ به نقل از رساله ذوب النضار، ابن نما.
[6]- معجم رجال الحدیث، ج19، ص 102.
[7]- مقدس اردبیلی، احمد بن علی؛ حدیقة الشیعه، انتشارات کلی، بیجا، چاپ پنجم، بیتا، ص 509.
[8]- بحارالانوار، ج45، ص 340.
[9]- جامع الرواة، ج1، ص 22.
قهبائی عنایة الله؛ مجمع الرجال، تحقیق علامه اصفهانی، موسسه اسماعیلیان، قم، چاپ دوّم، 1364ه، ج6، ص 78.