به نظر میرسه یکی از مباحث مهم پیرامون غدیر خم اینه که:
الف: فاصله میان واقعه غدیر خم تا تشکیل شورای سقیفه بنی ساعده و مخالفت عملی و علنی با غدیر خم دقیقاً هفتاد روز است (هجدم ذی الحجه سال دهم هجری تا بیست و هشتم صفر سال یازدهم هجری). آنچه به عنوان یک دغدغه مهم مطرح است این است که آن همه جمعیت غدیر خم و شاهدین خطابه غدیر پیامبر پس از گذشت هفتاد روز چه شدند و کجا رفتند؟! آیا آن هم مسلمان حج گزار در رکاب پیامبر همگی به یک باره سفارش پیامبر را زیر پا گذاشته و مرتد شدند؟!
آیا تمام جمعیت مسلمانان به یکباره مرعوب تعدادی از زورگویان شدند؟!
آیا تمام جمعیت مسلمانان به یکباره فریب زر و زیور اهل دنیا را خوردند؟!
آیا واقعا تعدادی مسلمان واقعی و مخلص پیدا نشد که به مردم یادآوری کند که پیامبر اکرم چه سفارشی برای ولایت و خلافت بعد از خودشان کردند؟!
آیا باور کردنی است که هزاران مسلمان، هزاران صحابی پیاکبر اکرم و هزاران نفر از کسانی که آنچنان در جنگ ها در رکاب حضرت جنگیدند و از جان و مال خود دریغ نکردند به یکباره به تهدید یا تطمیع بعضی دست از دین و پیامبر اکرم کشیدند؟!
یا اینکه واقعه غدیر ناگفته و پشت پرده هایی دارد که ما پس از گذشت سالها و قرنها از آن بیخبریم؟!
ج: آیا پیامبر اکرم(ص) از جانب امتی که به ظاهر همگی مطیع و فرمانبردارند و داعیه برتر دانستن ایشان را بر نفس و مال خود دارند در ابلاغ حکم الهی نیاز به مصونیت و حفاظت الهی دارد؟! واقعا چرا پیامبر اکرم از جبرائیل درخواست مصونیت و حفاظت میکند تا اینکه ابلاغ حکم الهی کند در میان امت خودش؟! د: آیا به نظر شما عجیب نیست پیامبری که در طول مدت رسالت برای ابلاغ احکام خداوند خود به سخت ترین مشقتها انداخته و هر رنجی را متحمل شده است در ابلاغ حکم غدیر از جبرائیل درخئاست میکند که از خداوند بخواه مرا از ابلاغ این حکم معاف کند؟! آیا عجیب نیست که حضرت ابراز عجز و ناتوانی به ابلاغ حکم غدیر به حسب شرایط می کند؟ ه: آیا آن همه اقرار گرفتن از مردم در خطبه غدیریه پیامبر و اصطلاح محکم کاری کردن نسبت به امت مسلمان چه معنایی و پیامی میتواند داشته باشد؟ آیا همه اقرار گرفتن ها و محکم کاری ها از خوف قبول نکردن مردم نیست؟ این سوالا رو کی جواب داره براش؟با اشتیاق منتظرم