اصول دین مقدس اسلام پنج است:
1 ـ توحید 2 ـ نبوت 3 ـ امامت 4 ـ عدل 5 ـ معاد
توحید
توحید آن است که انسان بداند جهان را (خداى یکتا) آفریده و به آن هستى بخشیده و همه چیز در دست اوست بنابراین آفرینش، روزى دادن، زنده نمودن، سلامتى، مرض... همه و همه به اراده اوست.
«إنما أمره إذا أراد شیئا أن یقول له کن فیکون». ترجمه: هرگاه خداوند چیزى را اراده کند انجام میگیرد.
دلیل بر وجود خدا، آنچه در آسمان میبینیم از خورشید و ماه و ستارگان درخشان، ابرها، بادها، باران و آنچه در زمین مشاهده میکنیم از دریاها، جویبارها، میوه جات، درختان و معادن گرانبها طلا و نقره و زبرجد و اقسام پرندگان که در هوا به پرواز در میآیند و حیواناتى که در آبها شناورند و حیوانات گوناگون که در روى زمین هستند با صداها و اندازههاى مختلف، و انسان این موجود شگفت انگیز آفرینش با حواس مختلفى که دارد: چشم، گوش، زبان، درد، شادى، عصبانیت اندوه و مانند آن. همه اینها ما را به خدائى دانا و بزرگ راهنمائى میکنند که به او عقیدهمندیم و او را پرستش مىنمائیم و از او یارى مىجوئیم و در هرحال به او توکل داریم.
خداوند داراى صفات بسیارى است: مانند علم، قدرت، حیات، اراده، ادراک، قدمت، صدق و ...
اینها همه گذشته از اینکه آفریننده و روزى دهنده، و زنده کننده، و میراننده و بخشنده و مهربان و برتر، و شریف و کریم است، خداى بزرگ از نقص هم برکنار است، بنابراین جسم نیست، مانند اجسام ما و از اجزاء مختلفه ترکیب نیافته است. و دیدن او امکانپذیر نیست نه در دنیا و نه در آخرت.
و عوارض بر او راه نمىیابد، بنا بر این مریض نخواهد شد، گرسنه نمیشود، خوابش نمیبرد و پیر هم نمیگردد، در کارهاى خود شریک نداشته، یکه و تنها است، و صفات خدا عین ذاتش میباشد: پس: از ابتداى عالم بوده و قدرت داشته است، مانند ما نیست که نخست نادان بودیم و سپس دانا شدیم، قدرت نداشتیم و آنگاه مقتدر گشتیم. بىنیاز است یعنى: نیازى به مشورت و همکارى ندارد و به وزیر و لشکرى محتاج نیست.
نبوت
پیامبر به کسى میگویند که: خداوند متعال به او وحى میفرماید و پیامبران بر دو دستهاند:
1 ـ پیامبر مرسل: کسى را گویند که از طرف خدا برانگیخته شده تا مردم را از تاریکى به روشنائى و از باطل بسوى حق و از خرافات به حقیقت و از نادانى بسوى دانش راهنمائى کند.
2 ـ پیامبر غیرمرسل: کسى است که فقط براى خودش بر او وحى میشود و در رسانیدن احکام به مردم مأموریتى ندارد. و تعداد پیامبران یکصد و بیست و چهار هزار است (124000) و پیامبران مرسل چند نفرى بیش نیستند، اول پیمبران (آدم) علیه السلام و آخر آنان (محمد) صلىاللهعلیهوآله وسلم است.
پیامبران مرسل نیز دو دستهاند:
دسته اول: الوالعزم و آنان کسانى هستند که از جانب خدا براى شرق و غرب عالم برانگیخته شدهاند و اینان پنج نفرند:
1 ـ ابراهیم(ع). 2 ـ نوح (ع). 3 ـ موسى(ع). 4 ـ عیسى(ع). 5 ـ محمد (ص).
دسته دوم ـ غیر الوالعزم و اینها بقیه پیامبران هستند.
یهودیان از پیروان موسى علیه السلام و مسیحیان از پیروان عیسى علیه السلام، و مسلمانان پیروان محمد صلىاللهعلیهوآله هستند. ولى دین اسلام مکمل ادیان گذشته است، پس بر همه مردم جهان لازم است که از تعلیمات عالیه اسلام پیروى کنند همانطور که خداى متعال میفرماید.
«ومن یبتغ غیر الإسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فى الآخرة من الخاسرین». ترجمه: هرکس غیر از اسلام دینى اختیار نماید از او پذیرفته نمیشود و در آخرت از زیان کاران است.
اسلام تنها شریعت الهى است که تا روز بازپسین برجا خواهد ماند و هیچگاه نسخ نمیشود.
امامت
خداوند همانگونه که پیامبران را تعیین میفرماید جانشینان پیامبران را نیز تعیین میفرماید و دوازده نفر جانشین براى پیامبر ما محمد(ص) برگزیده است که آنان همان دوازده امامی هستند که نزد مسلمانان مشهور، و عبارتند از:
1 ـ امام امیرالمؤمنین على بن ابى طالب(ع) پسر عموى پیغمبر ما محمد(ص) و شوهر دختر آن حضرت فاطمه سلام الله علیها.
2 ـ امام مجتبى: حسن بن على علیهما السلام که مادرش فاطمه(ع) دختر محمد(ص) است.
3 ـ امام شهید: حسین بن على علیهما السلام که مادرش فاطمه(ع) دختر محمد(ص) است.
4 ـ امام زین العابدین: على بن حسین علیهما السلام.
5 ـ امام باقر: محمد بن على علیهما السلام.
6 ـ امام صادق: جعفر بن محمد علیهما السلام.
7 ـ امام کاظم: موسى بن جعفر علیهما السلام.
8 ـ امام رضا: على بن موسى علیهما السلام.
9 ـ امام جواد: محمد بن على علیهما السلام.
10 ـ امامهادى: على بن محمد علیهما السلام.
11 ـ امام عسکرى: حسن بن على علیهما السلام.
12 ـ امام مهدى: محمد بن حسن قائم آل محمد علیهما السلام که در انتظارش بسر میبریم.
این امامان دوازدهگانه حجت خدا بر مردماند و همگى فرزندان رسول خدا(ص) میباشند و در دانش و بردبارى، فضیلت و دادگرى، پاکدامنى و اخلاق نیکو و همه صفات مانند پیامبر اسلامند، مگر میشود داراى این صفات برجسته نباشند؟ زیرا اینان جانشینان پیامبر، و پیشوایان مردم و راهبران اسلام و حجت خدا بر مردم جهانند.
عدل
بدین معنى که: دادگر است و به کسى ستم نمینماید و کارى را بدون حکمت انجام نمیدهد، بنابراین هرچه را میآفریند و روزى میدهد و آنچه را میدهد و باز میستاند از روى مصلحت است اگرچه ما نمیدانیم. همانطورى که اگر دکترى به بیمار خود داروئى داد میدانیم که در آن مصلحتى است گرچه آن مصلحت بر ما پوشیده باشد بنابراین اگر دیدیم خداوند متعال کسى را ثروتمند و دیگرى را تهیدست نموده، و یا به یکى شرافت بخشیده و به دیگرى نبخشیده، یا یکى را مریض کرده و دیگرى سالم است، و از این قبیل امور... باید عقیدهمند باشیم که همه اینها از روى حکمت و مصلحت است گرچه ما به حکمت آن پى نبریم.
معاد
معاد عبارت است از اینکه: خداوند انسان را پس از مردن زنده میکند تا نیکوکاران را پاداش دهد و بدکاران را به کیفر اعمال خود برساند.
کسى که ایمان به خدا داشته، عمل شایسته بجا آورد، نماز بخواند، روزه بگیرد، نیت خود را خالص گرداند، کودکان یتیم را پناه دهد، از مستمندان و بینوایان دستگیرى کند و اینگونه کارهاى نیک انجام دهد.
خداوند او را در باغستانهاى بهشت که در زیر آن نهرهائى جارى است میبرد و همواره در جوار رحمت بىپایان قرار میگیرد، و کسى که کفر ورزید و کار ناشایسته از او سر زده و مرتکب دروغ، خیانت، قتل، دزدى، زنا، شرابخوارى و نظائر آن گردیده سزاى او آتش دوزخ و آبهاى جوشان و غذاهاى کشنده آن خواهد بود و پیوسته در اندوه و عذاب بسر خواهد برد.
پیش از بهشت و دوزخ، دو منزل را باید طى کرد:
1 ـ منزل اول قبر است که در آن از اعمال پرسش میشود، و انسان پاداش کردار خود را میچشد، چنانچه پیغمبر اکرم(ص) فرمود: قبر، یا گودالى از گودالهاى جهنم و یا باغى از باغستانهاى بهشت است. حالت انسان در قبر مانند شخصى است که به خواب رفته، گاهى با دیدن خوابهاى خوب خوشنود و زمانى خوابهاى پریشان دیده ناراحت میشود با اینکه اگر کسى در نزدیکى او باشد نمیداند این شخص خوابیده اکنون در سختى و رنج بسر میبرد یا در آسایش.
زندگان نیز از مردهها جز کالبدى خاموش و بىروح نمیبینند و نمیتوانند درک کنند که او در رنج است، یا در استراحت.
2 ـ منزل دوم قیامت است که خداوند مردگان را زنده میکند و همگى را در صحراى محشر گرد میآورد، در این هنگام دادگاههاى بزرگ عدل الهى تشکیل یافته، دادرسان که پیمبران و بندگان شایسته خدایند حضور مییابند و به توزین و سنجش اعمال مردم میپردازند، اینجا است که پرونده افراد را گشوده گواهان را احضار میکنند. دستهاى که در دنیا رفتار و کردار شان شایسته بوده خوشبخت و گنهکاران بدبخت میگردند، بنابراین بر انسان لازم است که بقدر توانائى خویش در کارهاى نیک کوشش کند تا در آن روز که فریادرسى نیست گرفتار بدبختى همیشگى و عذاب دائم نگردد.